۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه

Mariadaro.com
از قلم ماریا دارو مطالعه میفرمائید


برگشت از سفر

دوستان عزیزوخوانندگان محترم "نشریه زن" سلام وادب خدمت تان تقدیم باد.
با عرض ادب، دلیل غیابت خودراازحضورشما دوستان طی چند شماره گذشته که از من مطالب دریافت نکردید، با پوزش بعرض میرسانم.
ازسالهای 1371 خورشید تا کنون ازدیدارفامیل مستفید نگردیده بودم. بعدازسپری کردن روزهای دشوار هجرت بالاخره دوره هجران پایان پذیرفت وموفق به دیدار فامیلم گردیدم.
طی سفر که دراروپا داشتم نه تنها دیدارفامیل نصیبم شد، بلکه دیداربا دوستان همفکر وهم نظرهمکاران عزیز ادارات مختلف که دروطن زادگاهم با ایشان درفضای خیلی صمیمانه همکاری صادقانه داشتم وهمچنان دیدارباشعراونویسندگان کشورکه هرکدام محبت کردند،ازکشورهای مختلف بکشورهای جرمنی، رناروی وهالند که دراقامت وحمایت فامیل بودم به دیدارم شتافتند ومرااستقبال کردند.
دیداربا دوستان، نویسنده وشعرادرفضای خیلی صمیمانه که نورلطف ومحبت درآن لحظات برما ارزانی بود، زمینه استفاده ازتجارب همدیگردرراه بازکردن گره ها و کورگره های زندگی اجتماعی وفرهنگ و ادبی کشورما بحث های طولانی را مساعد ساخت. دراین ملاقات ابرازنظرهای سودمند ارزانی گردید.
تشویق بزرگان اهل فرهنگ وهنربرایم یک جهان محبت بود، مخصوصاٌ جناب محترم استاد عبدالطیف ناظمی شاعر نامورومحقق زبان وادب دری دررابطه خیلی مسرت باروسود مند بود.
باکارهای فرهنگی که جز تقویت فرهنگ وادب وخدمت برهموطنانم بیش نیست، بنده را خیلی تشویق و رهنمایی و نوازش نمودند.
ملاقات با فامیل، دوستان،نویسندگان وشعرای نامورکشورم لذت بخش ترین لحظات سفرم رااحتوا نمود.
نشست باعزیزان گرانمایه درفضای مملوازمحبت وصداقت برای رهنمودکارهای آینده ام که روی دست دارم، خیلی با ارزش وسودمند بود.
دیدارباهنرمند گرانمایه فقید "رحیم مهریار"وخانم پرستوعزیزبرایم یادگاری جاویدانی شد. نمیدانم چراچنین شد بامهریارفقید مصاحبه مفصل انجام دادم، فقط یکماه بعدازآن دیداربه جاویدانگی پیوست. باورم نمیشود،چطوردوستان وگرانمایگان هنروفرهنگ ما دردیارهجرت هگمام با کاروان عدم میشوند.
همچنان دیداربا دیگرهنرمندان وشعرا درآن سه کشوربرایم خیلی آموززنده بود.
دیدارباخانم {میترا عاصی ارشادی} همسرشهید قهارعاصی"یک بخش ازملاقات هایم رادرکشورناوری احتوانمود.همچنان دیده بدارد دوست همدل چون فریبا آتش شاعر معاصرکشورکه از فاصله خیلی دورزحمت سفررا برخویش رواداشتند، بخش دیگراز دیدارهای مفیدسفرم بود. جناب سیدحامد نوری نطاق ورزیده کشورم که جهت کنفراس به جرمنی تشریف آورده بودند،زمیه ملاقات را برایم عنایت فرمودند. از دیدار آن جناب در رابطه با کار های فرهنگی شان وکاری که من روی دست داریم صحبت همه جانبه صورت گرفت. وبنده را مورد
ملاقات باهنرمندان،نویسندگان وشعرای گرانمایه همکارانعزیز از مراجع مختلف ایام کارکرده گی ام بخصوض بانوان صاحب اندیشمند وقلم برایم خیلی نیروبخشید. البته از ملاقات های دوستان مطرح و سرشناس را درزمان مناسب برای تان خواهم نوشت.
بخش دیگرسفرم را چگونگی هجرت، آسیب جبران ناپذیر آتشفشان جنگ درسرزمین بلاکشیده ما که هموطنان برزبان خویش برایم بیان کردند، احتوا نمود.
بالاترازهمه هموطنان گرامی برمن منت گذاردند تا ازواقعیت های زندگی المناک شان درآینده به خواست ایشان کتابهای ازحوادث تلخ دوران آشوب جنگ بنویسم. که در آینده قلم روی صفحه خواهم برد تاهموطنان بامطالعه آن ازواقعیت های استبداد مرد سالاری درزیرشعله های جنگ مطلع گردند وپژواک قلب شکسته بانوان کشوربشنوند. شایسته سپاسگذاری میدانم که دوستان وهموطنان گرامی بخاطرباگوکردن داستان زندگی شان برمن اعتماد نمودند واجازه نوشتن را دادند، باید مشکورباشم.
زمانیکه دوباره برکلبه خود برگشتم. برای نوشت دانستانهای زیاد واقعی هموطنان با خودتعهد بستم. اکنون بشما مژده میدهم کتاب"پابرهنه بازگشت" ازطبع خارج گردیده است درما اگست دردسترس هموطنا ن اندیشمند وصاحب مطالعه قرارمیگیرید.
به تعقیب آن درآینده نزدیک کتاب"اتاق شماره 22" ازطبع خارج خواهد شد، تلاشم میدارم تا کتاب خیال وخلوص هنرمندان تیاتر بخش ذکوررا که تقریباٌ شصت فیصد آن اسناد وسوانح هنرمندان جمع آوری گردیده است. دوستان که ازمطالعه "نشریه زن"مستفید میگردند لفطاٌ با هنرمند تیاترذکوراسبق افغان همکارنمایند،هرگاه هنر مندان تیاترذکورسابقه افغانستان رامیشناسند، ادرس ایمیل وادرس وب سایت بنده که دراخیر درج است را برای شان عانیت فرمایند تا هنرمندان ازدرج کتاب شان محروم نگردند. زیراشصت فیصد اسناد جمع آوری واماده تایپ است. هموطنان عزیز لطفاٌ همکاری بدارید. ادرس :maria.daro@gmail.com
Mariadaro.com
منتظرهمکار شما عزیزان میباشم.
فقید رحیم مهریار با ماریا دارو

رحیم مهریارفرزند ملامحمد درماه اپریل 1955 دررکاخانه شهرکابل دیده بدنیا گشود پدرش مرد متدین وازنعمت سودا برخورداربود، مدت طولانی با اهلیت وشایسته گی درانحصارات دولتی واتاقهای تجارت ایفای خدمت نمود. اویکدختربنام پشتون وپنج پسر) داشت.
مادرمهریا خانم خانه بود ودرتربیه تحصیل فرزندان شدیداٌ تلاش مینمود.
فامیل رحیم مهریا با هنرمندان رابطه نزدیک داشتند معمولا دوستان هنرمند درمنزل شان هنرنمایی میکردنداما نسبت آنکه مادرگرامی شان ازهفت پشت سادات بود برای فرزندانش درآن شرایط عقب مانده سنتی اجازه هنرنمایی را نمیداد. مهریا درسن پنج ساله گی درکودستان همیشه با کودکان هم سن وسالش ترانه میخواند وازهمان آوان کودکی به هنرآواز خوانی علاقه فراوان داشت.
مهریا را میتواند یک هنرمند سنت شکن درفامیلش نامید. زمانیکه مهریاردربوستان هنرگام گذاشت رنج زیاد رامتحمل گردید. رنج اوتنها درخانواده خلاصه نمیشد بلکه دراجتماع باآنکه تعداد معدود جوانان هم سن وسال اودرآن زمان به هنرروآورده بودند،اماهنوزهم جامعه برداشت مثبت درمورد هنرمندشدن نداشت. بدبختانه درآنزمان رادیو- تلویزون یگانه ارگان نشراتی درافغانستان بود، استدیوهای شخصی به ندرت فعالیتمینمودند.فعالیت دستگاه های شخصی ازطرف درباریان تحت فشار و سانسورحکومتی قرار داشتند بناٍ هنرمندان تنها ازطریق رادیوافغانستان به شهرت میرسیدند. افرادواشخاص که درراس آن ارگان قرارداشتند معمولا اشخاص مقرب ویا راوبط قوی بادربا داشتند.هکذارادیو، تیاتر، نشرات مجله واخباردرانحصاروابسطه گان ودربارشناسان قرارداده بودند. برای جوانان بیواسطه چانس چندان میسربنود. اما مهریارعزیربا پشتکار وتلاش، مشکلات فراوان توانست خود رادرردیف هنرمندان عصرش قراردهد.
زمانیکه مهریارازباغستان جووشه چیند هنرتحفه های بدامان مردمش هدیه کرد، صدایش دردلها چنگ زد.انحصارگران نتوانستند جلو پیشرفت اوربگیرند زیرا مهریا دیوار های موانع را شکستانده بود دیگر در قلوب همگان جاداشت. اودرمیان توده ها راهش را پیدا کرد وسرتاسر شور به آوازش علاقه مند گردید.
روی همین دلیل او تلاش کرد تا دررادیوبرایش کارتدارک نماید وبالاخره مدت طولانی در شعبات مختلف رادیو تلویزیون منحث کارمند رسمی ایفای وظیفه نمود.
اوانسان مصمم، خوش برخورد وجبین گشاده داشت وازتربیت فوق العاده بشردوستی برخورداربود. هیچگاوهیچ کارمند رادیوتلویزیون برخودخشمانه اوراندیدندوحرف زشت اورابیاد ندارند.
رحیم مهریاروبانونوریه، پرستو"مشعل ترنم"موسیقی افغانمسان ازدواج کردندوچهار فرزند بجا گذاشتند.
ازجمله دو دخترشان بخانه بخت رفته اند. یکدخترویک پسرشان تاحال ازدواج نکرده اند.
درمامی 2010 میلادی وی رادرمنزلش درکشورجرمنی ملاقالت کردم. همانطوریکه هجرت برای تمام افغانها مشقت وسرگردانی عرضه کرده است، مهریا وخانم پرستو نیزمشکلات خودرا در دیا هجرت داشنتند.
مهریا برایم دورای از مردم، دامن هنرو هنرمندان را زندان زندگی خواند.
درآغاز هجرت مشکلات زبانی،عدم جمعیت بزرگ افغانان، عدم دسترسی به آلات موسیقی وعدم موجودیت هنرمندان نوازنده پرابلم جدی اوراتشکیل میداد. ناگذیر رمهریار پرتلاش باپشتکارشباروزی خود کیبورد را آموخت تا مشکل نوازنده را مرفوقع بدارد. وی بعد ازیک سکوت هنری با آموزش کیبورددوباره بدامن هنر چنگ زد و تشنگی هنری اش را فرو نشاند.
جنگ درسرزمین بلا کشیده افغانستان تمام مردم عریزما را متضررساخت وعزیزان ودلبندان شان رادر خشم شعله های اتش جنگ ازدست دادند. درسال 1378 خورشید یکبرادرش 20 ساله مهریا بنام محمدنعیم در خدمت زیربیرق جام شهادت نوشید.
رحیم مهریارازهمچون خانواده متوسط وبا شهامت عالی سربلند کرد، راه های پر پیچ
وخم زندگی را با کوتل هایش طی کرد وبنیاد خانواده هنری را گذاشت. با وجود انکه مهریاردرقلب مردمش جاداشت ودرردیف همقطارانش درسطح عالیقرارداشت، هیچگاه سرازگریبان غروردرنیآوردبا همان فروتنی که جزکرکترعالی وانسانی، او بود تا آخرین لحظالت زندگی بامردمش بود وهیپگاه محبوبیت خودرا از دست نداد.
او هنررا مانند جانش دوست داشت وباتمام نیرودروجودش هنررا پرورش میداد. ازابتذال هنری سخت متنفر بود، هیپگاه هنرش رابخاطر مادیات بازای نساخت.
تاجایکه من اوراازمدتها پیش میشناسم، یکمردخوب وقابل احترام برای همسرعزیزش بود.زندگی فامیلی مهریاردرمحورتعادل حق شناسی واحترام بربانوپرستومیچرخید همچنان یک پدربسیارعزیزومهربان برای فرزندانش بود.
بانوپرستو که خود یک هنرمند مستعد وتوانا میباشد،درکنارشوهرفقیدش دردیارغربت صدای تبله سرود ارمونیه ونوای تارخموش نساختند. آن زوج هنری راه خود را بار دیگردرمیان مردم شان بازکردند وموسیقی افغانستان را درکشورهای مختلف درگوش هموطنان شان رسانیدند و افغنستان را با هنرش والایش بمردم دنیا معرفی نمودند.
وای برما ملت آواره که تمام گنجینه هابی خوب فرهنگ وهنرخویش رادر آواره گی از دست میدهیم.
هنرمندان ازهرکتگوری که باشند پیام آورصلح وآشتی اند. نباید چراغ سبز پیام آور درجهان خموش گردد. درد ملت ما تنها جنگ نیست ما درد های عقب ماندگی فروان داریم که باید درسدد اصلاح آن کمرهمت ببندیم وبرای نسل نوین کشورراه بهتر رسیدن به ارمان های شان را فراهم سازیم.
نبایدهنرمندان عزیزما چه (آوازخوان،هنرپیشه تیاتروسینما،شاعرونویسند) درزیرابر خشونت عقب ماندگی زندگی نمایند. امروزیک هنرمند بسیارتوانا وگرامی رااز دست دادیم وجایش برای همیشه درقلب ما خالی خواهد بود. آرزو دارم پرستوعزیزما این کمبود وضایعه رابا وجود خود وفرزندانش دوباره پرُنماید وچراغ سبرهنری مهریار عزیز توسط خانم و فرزندانش همشه روشن باشد.
بانو پرستوگرامی : میدانم کمبوداین ضایعه بزرگ فامیلی وهنری برشما خیلی طاقت فرساست اما شهامتی که شما دارید مادست ازدامن امید رها نمیکنیم. زیراامید همیشه انسانها رابه قلعه های شامخ آرزو میرساند. امیدوارم با این غم تلخ شانه بدهید مگرشانه های تان در زیر بار این غم خمیده نگردد، با شهامت از میان این غباراندوه برون رفته وتبسم همیشه گی ازلبان محو نگردد . ناگفته نباید گذاشت که جناب محمد کریم مهریار برادر محمد رحیم مهریاردرکابل نیز نیز یک هنرمند خوشاواز میباشد بدین وسیله این ضایعه بزرگ را برای او وفامیلش وکافه ملت افغانستان نیز تسلیت عرض میدارم. "روحش شاد باد".

۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

Rahi Mehryar & Parastoo




زنده یاد رحیم مهریار و خانم ماریا دارو
این فوتو یکماه قبل ازوفاتش در منزل شان واقع جرمنی اخذ شد

هموطنان وهنرمندان وهنردوستان گرامی میخواهم منحث مسوول سایت از همدردی وغم شریکی تان با خانم پرستو وفرزندانش درسایت ازشما صمیمانه اظهار سپاس نمایم .
واقعاٌ مرگ رحیم مهریار پیش از وقت بود. اوهنوز بهاران پرُ ثمر وپرُشگوفه هنری درپیش داشت. اما افسوس مرگ گلوی گرم وگیرا یش را خقه کرد وشاخه پرشگوفه ازیک ساقه هنری خشکید. تمام مردم افغانستان را بسوگش نشاند.
وای که دیگر آن حنجره گرم وگیرا برای بزم غزل درمحفل خوشی های ما به خموشی گرایده است. مهریاریک هنرمندان خیلی معروف وغزل خوان خوب ودرجمع هنرمندان ازجمله سردسته های عصرش بود.
او هنرس را همیشه درخدمت مردم قرارداده بود. درحفظ سبک موزیک افغانی زیاد تلاش نمود.
وی نه تنها آوازخوان بود، بلکه کمپوزیتور ونوازنده خوب نیز بشمار میرفت. اکثراٍ آهنگهایش ساخته خودش ودیگرکمپوزیتوران معروف چون استاد حفیظ الله خیال، استاد عبدالله نوابی "شادکام" ومحترم وحید قاسمی بوده است.
اودراجرای هرگونه آهنگ صدای گیرا داشت. غزل را خوب میسرود، محلی خوان فوق العاده بود ودرمحافل عروسی تمام اهنگ های خاص عروسی را چنان خوب اجرا میکرد که نمیتوان لذت آن آهنگها را فراموش کرد.
مهریار با هنرمند مشهور "مشعل ترنم " خانم پرستو ازدواج کرد ویک پسروسه دخترازخود بجا گذاشت.
وی بیست سال قبل نسبت جنگهای داخلی کشوربه جرمنی هجرت کرد. درهجرت چنان با سوز سرود که شهرتش را دوچندان نمود.
فقط یک ماه قبل ازوفاتش اورا درمنزلش ملاقات نمودم. مهریارعزیزبه استقبالم شتافت و مرا به منزلش انتفال داد. برای چند ساعت لحظات شیرین وبا محبت همرای زوج هنری کشورم داشتم. بانو پرستو و زنده یاد مهریاربا محبت زیاد به یاد از ایام گذشته که با هم همکار بودیم، ازمن پذیرایی نمودند.
بانو پرستو گرامی:
میدانم که غم تلخ دارید، این غم قلب هموطانت را نیز قشرد، شما تنها نیستید، من منحثت دوست وهمکاردیرینت درغمت شانه میدهم. مرگ هرانسان تلخ وتکان دهنده است. بخصوص مرگ همسر، پدرفرزندان و آنهم دردیارغربت غم بخصوص دارد. در این جاده که شما اکنون روان هستید، من قبلا ازاین جاده پرُ غم عبورکرده ام.
شما که درتمام لحظات زندگی یار ویاورش بودند، نباید قامت رسای تان درزیربارمسوولیت سنگین فرو رود ، شما تیکه گاه فرزندان تان هستید وکمبود جنت شنین مهریار رااحیا بدارید.
از خداوند متعال برای شما وفرزندان تان وتمام اقارب ودوستان صبر جمیل میخواهم روح مهریارعزیز ما شاد وفرودس برین جایش باد.

۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

بانوپرستو مشعل ترنم

با ازدست دادن همسرعزیزت همه هنردوستان وهنرمندان سوگداراند.
مهریارگرامی گام بس بزرگ وارزشمند درهنر آوازخوانی برداشت. میدانم که هنرمندان شدن کاربس دشواراست.
مهریار دارای صفات بس نیکو،انسان شریف، متواضح وبا محبت بود . اورا درزمانیکه تازه به ساحه هنرپا گذاشته بود، ازنزدیک دیده بودم وتا زمانیکه دراوج شهرت رسید، هیچگاه درتواضح وشکسته نفسی، صمیمیت ومردم داری وی خلل مشاهده نگردید. او تا زمان مرگش هواداران خود را با همان شروروشوق با خود داشت.
صفات نیک وصمیمیبت که با مردم داشت، توام با صدای گیرا وخواندن با سر، ولی موفقیت خودرا حفظ نمود. پذیرفتن مرگ همچو یک هنرمند درحالیکه سخت به فقدان هنری فقرار دچارهستیم ، سوگدار ساخته است.
درگلستان هنری کشور یک ساقه زیبا با دوشاخه پرّ شگوفه سربلند نمود، اما صد افسوئس یک شاخه آن خشکید . مگر ما نا امید نیستیم، شاخه دیگرآن چون خانم پرستو شگوفان است. چشم امید ما هنرمندان طرف شماست که کمبود مهریارعزیر را در ساحه هنری وفامیلی احیا بدارید.
نگذارید این غم بزرگ شما وفرزندان شما را افسرده سازد.
برای شما، فامیل، اقارب وتمام هنرمندان ومردم افغانستان نسبت این ضایعه بزرگ صبر وشکیبایی ازخداوند خواسته وبهشت برین برای مهریارعزیز خواهانم.
محمد نعیم رفاه هنرمندان اسبق تیاتر افغانستان

پیام زرغونه گردش ونعمت الله گردش

پرستو گرامی :
مرگ یک امرحتمی است. اما مرگ هنرمند سخت تگان دهنده است. زیرا ماتم مرگ هنرمند خارج ازدائره فامیل واقارب تمام مردم افغانستان راسوگ دارمیسازد.
خدواند صوت وصدا گیرارا برای هرکس ارزانی نمیکند. اوهنرمند خوش صدا، صمیمی وبا محبت بود.
ازروزیکه خبرمرگ دوست عزیزچون مهریاررا شنیدیم تمام خاطرات ایام گذشته درکمره چشمان ما میچرخد.
شاید مهریارجنت نشین عروسی های زیاد ازهموطنان مارابا صدای گرمش باهمکاری وهمراهی همسرش نازنینش "بانوپرستو" گرم ورنگین ساخته باشد . هزران آهسته برووحنا بیارید را سروده باشد. اما چیزیکه برای ما قابل تذکراست. درشب عروسی ما تعداد زیاد هنرمندان چون ظاهرهویدا، الطاف حسین، الفت آهنگ، احمد شاه حسن ودیگران برای مجرایی یک آهنگ حضورداشتند. مهریارزنده یاد آهنگ آهسته برورا درشب وصلت ماسرود. زمزمه آن آهنگ زیباهمیشه نوازشگرگوشهای میباشد. نمیتوانم خبرمرگ همچون دوست را قبول نمایم. اما با تاسف واقعیت آن است که همه باید پذیرفته باشند.
پرستوعزیز:
دررضای حق باید تن داد شماکه رفیق راه اودرهمه عرصه های زندگی بودید، حال کمبود اورابرای فرزندان تان تکمیل بدارید. این غم غظیم است، آرزونداریم درزیرباراین غم بزرگ قامت رسای شما خمیده گردد.
برای تان صبرجمیل میخواهم وروح مهریارعزیزما شاد باد.
زرغونه "رفاه" گردش ونعمت الله گردش

پیام حانم رجنی پران

خانم پرستو نازنین :
میدانم ازدست دادن شوهر برای هرخانم غم طاقت فرساست. بخصوص شوهرمهربان چون مهریار صاحب که مانند نامش پُرمهروعطوفت بود. برای شما رفیق روزگار، فامیلی وهنری بود. شما مانند دوکبوترصلح درهر سرزمین بخاطرنشاد بخشیدن دلها، درپروازبودید. یادآن محافل وطنین صدای زیبا شما زوج هنری قطعاٌ فراموش نا شدنی است. بخاطر داشته باشید که دراین ماتم تنها نیستید. منحیث یک دوست وهمکارسابقه تان ومنحیث یک خانم درغم تان شریک هستم، ایکاش درکنارتان میبودم. گرچه باشما فاصله دارم اما قلبم با شما یکجا بخاطر این غم بزرگ درسوگ نشسته است.
از خداوند برایت صبر میخواهم، خداوند مهریارعزیزما را راحت داشته ورحش شاد باشد.
رجنی پران